آهــــنـــگِ زنــدگــۍِ مـــن....!

آهــــنـــگِ زنــدگــۍِ مـــن....!

آن‌جا که تویی، یک دل دیوانه نبینی،تا گرید و گریاند از آن گریه، تو را هم/ این‌جا که منم، عشق به سرحد کمال‌ست...صبر است و سلوک‌ست و سکوت‌ست و رضا هم
آهــــنـــگِ زنــدگــۍِ مـــن....!

آهــــنـــگِ زنــدگــۍِ مـــن....!

آن‌جا که تویی، یک دل دیوانه نبینی،تا گرید و گریاند از آن گریه، تو را هم/ این‌جا که منم، عشق به سرحد کمال‌ست...صبر است و سلوک‌ست و سکوت‌ست و رضا هم

فاصله قلبها


استادی از شاگردانش پرسید:چرا وقتی عصبانی میشویم فریاد میزنیم؟!

شاگردان فکری کردند و یکی از انها گفت:چون در ان لحظه ارامش و خونسردیمان را از دست میدهیم

استاد پرسید: این ک ارامشمان را از دست میدهیم درست است اما چرا باوجودی ک طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد میزنیم؟ ایا نمیتوان با صدای ملایم صحبت کرد؟

شاگردان هر کدام جواب هایی دادند اما پاسخ های هیچ کس استاد را راضی نکرد

سرانجام او چنین توضیح داد:

هنگامی ک دو نفر از دست یکدیگر عصبانی هستند قلبهایشان از یکدیگر فاصله میگیرد،انها برای اینکه فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند! هرچه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشه این فاصله بیشتر است و انها باید صدایشان را بلندتر کنند

سپس استاد پرسید: هنگامی ک دو نفر عاشق همدیگرند چه اتفاقی می افتد؟ انها سرهم داد نمیزنند،بلکه خیلی ب ارامی باهم صحبت میکنند چرا؟چون قلب هایشان خیلی ب هم نزدیک است

استاد ادامه داد: هنگامی ک عشقشان ب یکدیگر بیشتر شد،چه اتفاقی می افتد؟

انها حتی حرف معمولی هم باهم نمیزنند و فقط در گوش هم نجوا میکنند و سرانجام چنانچه عشقشان باز هم ب یکدیگر بیشتر شد حتی از نجوا کردن هم بی نیاز میشوند و فقط ب یکدیگر نگاه میکنند!

این هنگامی است که دیگر هیچ فاصله ای بین قلبهای انها باقی نمانده باشد‌‌‌

به امید روزی که در جهان سکوتی طولانی برقرار شود....


زندگی ب ما می اموزد ک عشق خیره شدن ب یکدیگر نیست،بلکه با هم ب یکسو نگریستن است

انتوان دوسنت اگزوپری

Missing

غم تورو گریه کنم یا غم بی تو بودنو؟


جز تو کسی نمیدونه معنی حرفای منو


این روزا کار من شده گذشته رو ورق زدن


دلخوش خاطراتی که شاید تورو بدن به من


تو سهم من بودی و من شریک روزگار تو


اما نزاشتن آدما باشم همیشه یار تو


تورو ازم گرفتن و منو دادن به کوچه ها


منم تو لحظه ی وداع سپردمت دست خدا


هیچکی تو دنیا واسه من مثل تو نازنین نبود


بدجور ازم گرفتنت... حق من و تو این نبود


منم که اینجا شب و روز هی از خدا فقط میخوام


برای برگشتن تو یه راه بزاره جلو پام


آخه تا کی به لحظه هام همه چی رو حالی کنم؟

هعی....

 جانم ملول گشت ز فرعون‌و ظلم او

آن نور روی موسی،عمرانم آرزوست

کجااایی رفیقم؟! خخخ

سلاااام

عجب دوستای بامعرفتی دارم

کجاااایید؟!

من حالم خوبه،همه چیز خوبه

پنج شنبه جشن تفلد علی کوچولوئه،جمعه عروسی پسر عمومه،و من کلی فعالیت باید در این بین انجام بدم.باید برنامه ریزی داشته باشم

درس درس درس!!!

راستی بیاید بهم کمک کنید!!!

من خوبمااا،عالی! فقط نمیدونم چرا انگیزه ام واسه درس خوندن یه کوچولو کم شده،خیییلی کم.ولی این فاجعه ست...لدفن کمک کنید،راهکاری پیشنهادی چیزی دارید من استقبال میکنم

مرسی

*یه روزایی تو هفته هست ک میبینم 250 تا (دقیییق) بازدید داشتم اونوقت نهایتا ده تا کامنت!جریان چیه اخه