آهــــنـــگِ زنــدگــۍِ مـــن....!

آن‌جا که تویی، یک دل دیوانه نبینی،تا گرید و گریاند از آن گریه، تو را هم/ این‌جا که منم، عشق به سرحد کمال‌ست...صبر است و سلوک‌ست و سکوت‌ست و رضا هم

آهــــنـــگِ زنــدگــۍِ مـــن....!

نیمه به نیمه...آرام آرام!!دیوانه تر شدم!!!

از حال من مپرس که دیوانه تر شدم...

از حال و روز تو چه خبر؟؟

عاقلی هنوز!

میان ابرو و چشم تو گیر و داری بود

من این میانه شدم کشته، این چه کاری بود؟!

ملک الشعراءبهار

Miss mA سه‌شنبه 14 مهر 1394 ساعت 23:48

نظرات 9 + ارسال نظر

هم نفــــــــس شنبه 18 مهر 1394 ساعت 23:02 http://hamnafas-an.blogsky.com/

وبلاگ دل نوشتم افتتاح شد

http://hamraz1990.blogsky.com

سر میزنم

Sepide شنبه 18 مهر 1394 ساعت 20:46

ممنون اومدی وبم عزیزم
نباید دل کندن از ادمای مجازی سخت باشه چون ادمای مجازی همیشه باید مجازی بمونن

سلام سپیده جان
ادرستو نذاشتی گمت کردم،حالا چیکار کنم؟

هم نفــــــــس شنبه 18 مهر 1394 ساعت 19:18 http://hamnafas-an.blogsky.com/

قشنگ بود

دل تنگ تو امروز شدم تا فردا

فردا تو بازهم گفتی فردا

امروز دلم مانده و یک دنیا حرف

یک هیج به نفع دل تو تا فردا

مرسی

zahraa جمعه 17 مهر 1394 ساعت 12:52 http://dr-coffe.blogsky.com

من شعر بلد نیستم برات بفرستم ولی قشنگ بود

شما گلی نیاز ب شعر نیست عزیزم
مرسی

میفروش جمعه 17 مهر 1394 ساعت 12:04

سلام
خوبی ، سلامتی؟
آخ ببخشید هواسم نبود!
چون گفتی از حال من مپرس!!
باید بگم من هم خودمو زدم به کوچه علی چپ ،
و الا ؛ از هر دیوانه ای دیوانه ترم ، جسارت اعتراف ندارم !
برقرار باشید به امید دیدار

سلام عرض شد
متشکرم.امیدوارم حال شما هم خوب باشه
ب نظر من جسور باشید و بگید!
متشکرم ک بهم سرمیزنید
دلگرمی هستید

علیرضا جمعه 17 مهر 1394 ساعت 03:30 http://www.streetboy.blogsky.com

جالب بود ولی متاسفانه من از شعر سر در نمیارم اما فکر میکنم کم کم باید با شعر هم کمی اشنا بشم بسه همش نوشتن داستان (الان منظورمو فهمیدی که یعنی من داستان می نویسم )

بله بله متوجه شدم!!!منم باید داستانو شروع کنم بسه همش شعرسرایی

ژوراسیک پنج‌شنبه 16 مهر 1394 ساعت 15:28 http://file7.blogsky.com/

سلام دوست گرامی
طنز ضد پسر هم تو وبلاگ گذاشتم اینم لینکشhttp://file7.blogsky.com/1394/07/16/post-56/%D8%B7%D9%86%D8%B2-%D8%B6%D8%AF-%D9%BE%D8%B3%D8%B1-2

سلام
ممنونم از لطفتون
حتما سر میزنم

vahid پنج‌شنبه 16 مهر 1394 ساعت 10:34 http://vahidmahmoodiyan.blogsky.com

سلام و عرض ادب
حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو
هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو
رو سینه را چون سینه‌ها هفت آب شو از کینه‌ها
وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو
باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
گر سوی مستان می‌روی مستانه شو مستانه شو
آن گوشوار شاهدان هم صحبت عارض شده
آن گوش و عارض بایدت دردانه شو دردانه شو
چون جان تو شد در هوا ز افسانه شیرین ما
فانی شو و چون عاشقان افسانه شو افسانه شو
تو لیله القبری برو تا لیله القدری شوی
چون قدر مر ارواح را کاشانه شو کاشانه شو
اندیشه‌ات جایی رود وآنگه تو را آن جا کشد
ز اندیشه بگذر چون قضا پیشانه شو پیشانه شو
قفلی بود میل و هوا بنهاده بر دل‌های ما
مفتاح شو مفتاح را دندانه شو دندانه شو
بنواخت نور مصطفی آن استن حنانه را
کمتر ز چوبی نیستی حنانه شو حنانه شو
گوید سلیمان مر تو را بشنو لسان الطیر را
دامی و مرغ از تو رمد رو لانه شو رو لانه شو
گر چهره بنماید صنم پر شو از او چون آینه
ور زلف بگشاید صنم رو شانه شو رو شانه شو
تا کی دوشاخه چون رخی تا کی چو بیذق کم تکی
تا کی چو فرزین کژ روی فرزانه شو فرزانه شو
شکرانه دادی عشق را از تحفه‌ها و مال‌ها
هل مال را خود را بده شکرانه شو شکرانه شو
یک مدتی ارکان بدی یک مدتی حیوان بدی
یک مدتی چون جان شدی جانانه شو جانانه شو
ای ناطقه بر بام و در تا کی روی در خانه پر
نطق زبان را ترک کن بی‌چانه شو بی‌چانه شو